چكيده :
بي شك وجود فضايي موزه مانند به عنوان يك نهاد فرهنگي در اجتماع بسيار ضروري است فرهنگ هر جامعه
يك مفهوم كلي است و تمامي ارزشها و يافتههاي معنوي مردمان آن جامعه را در بر ميگيرد.
پس فرهنگ،ميراث هر قومي است كه از پيشينيان بر گرفته شده و در آن تغييراتي داده شده و به نسلهاي بعد
انتقال يافته است. فرهنگها و تمدنها مانند انسان سه مرحله تكامل دارند:
زاده ميشوند، كودكي و نوجواني دارند. كمال مييابند و به پيري ميرسند و بالاخره از ميان ميروند. خاصيت
فرهنگها و تمدنهاي پويا و لازم ميبيند از فرهنگهاي ديگر ميگيرد و آنچه را زائد ميداند فرو مينهد و دور
ميريزد.
ترديدي نيست كه هنر پرارج و قدمت طراحي وبافندگي قالي درايران آينه تمام نماي بخش اعظم ذوق و
بينش هنري ايرانيان درطول تاريخ بوده است . امروزه نيك مي دانيم كه نخستين سرچشمه هاي هنر فرشبافي از
دامان اين مرز پرگهر جوشيده و دردامان تاريخ، سراسر گيتي را از جوباره هاي پر فيض خود سيراب نموده است .
قالي ايراني به عنوان جلوه اي از بهشت پيوندي ناگسستني با آداب ، رسوم ، فرهنگ ومذهب مردم اين ديار
داشته و دارد ودرطول تاريخ همگام و همراه با تحولات فرهنگي و اجتماعي مردم اين ديار باليده و رشد كرده
است
اين رساله در تمامي فصول و ابعاد خود در جستجوي توليد فضايي معمارانه درخورقالي ايراني است . موزه
فرش بايد بتواند ضمن معرفي ارزشهاي اصيل اين هنر ايراني به نيازهاي فرهنگي جامعه معاصر پاسخي شايسته
بدهد و روحيه نكوداشت ، پاسداري و ارتقاء اين هنر را در جامعه تقويت نمايد .