چكيده :
خشت اول گر نهد معمار كج تا ثريا مي رود ديوار كج
توجه به اهميت كودكان و نقش آنها در جامعه و همچنين توجه به خواسته ها و نيازهاي آنها به معناي توجه به آينده آنهاست.ولي متاسفانه در كشوري كه ما در آن زندگي مي كنيم براحتياز كنار اين قشر مهم گذشته و نسبت به آينده چندان توجهي نداريم. كودكان شالوده و زير بناي هر جامعه اي را مي سازند.حال اگر اين پي درست بنا نشود چه انتظاري از فردا خواهيم داشت؟
به طور كلي دلايل اصلي من در گرايش به سمت اين موضوع در توجه به موارد زير خلاصه مي شود:
1-عدم نگرش علمي و جامع به مسائل مربوط به كودكان در كشور
2-بي توجهي به اين اصل مهم كه كودكان سازندگان فرداي كشور هستند.
3-فقدان اماكن و فضاهاي متناسب با رشد و پرورش كودكان
در كشور ما مطالعه و تحقيق در اين موارد كمتر به معماران سپرده شده است. در اينجا منظور از فضاي كودكان را را تنها چهارديواري مي دانند كه رفع حوائج اوليه كودكان در آن صورت گيرد.
يعني در آن بخورند، بخوابند و اندكي آموزش ببينند.
توجه به روحيات و خواسته هاي كودكان اين مطلب را براي ما روشن مي سازد كه كودك هر چه آزادتر و در محيطي بهتر پرورش يابد آينده اي بهتر در انتظار او خواهد بود. همانطور كه مي بينيد در اكثر نقاط كشور فضايي كه به كودكان اختصاص يافته است خانه هايي بوده اند كه حتي براي زندگي معمولي هم مناسب نيستند و تنها با رنگ آميزي ديوارهاي آنها آنجا را به فضايي براي كودكان تبديلكرده اند. انتخاب نام خانه كودك به اين علت است كه نمي خواهم موضوع مورد بحث با مهدكودكهاي موجودو يا خوابگاه اشتباه گرفته شود چون هدف ايجاد فضايي جهت نگهداري و آموزشي كودكان نيست بلكه خلق محيطي است كاملا طراحي شده و مطابق با نيازهاي كودكان باشد.